1)همیشه باید باشد کسی که قبل از لرزش چانه ات.........بفهمد که درمان بغضت...... فقط کمی محبت است/ 2)پلاک عشق را خواهم ساخت......به دلیل تو و ان را حک خواهم کرد.......بر دیوار قلبم./ 3)ادم برفی تنی دارد به سردیه یخ......نباید از ان ....توقع حرارت داشت......همان بهتر که ذوب میشود به گرمیه خورشید/ 4)شمارش معکوس برای یکی شدنمان فرا رسیده......پلاک من باشد به گردنت به یادگار عشق 5)دنیا چه کوچک است و حقیر ........تاب نیاورد جسم کوچکت را در خود......سریع برید/ 6) روزی غریبه ای امد و پر کرد تنهاییت را......شبی همان غریبه...میرود و تو تنها در تنهاییییی/ 7)زندگی پر از دو راهی هایی شده....که ادمی را غرق در تفکر کرده.....فکر کنم...سراب دو راهی هاست این روزها/ 8)انقدر از من و عشقم دور شده ای که فراموش کردم حتی اسمت را/ 9)انکه اخر مسیر قرار بود....تنهایم بگذارد......اول راه خداحفظی کرد/ 10)کاش درک عشق فقط همین 3حرف بود.......دنیا را باید را بپیمایی تا درکش کنی.....سخت ترین کلمه برای فهمیدن است/ )11روزی میکارند مزرعه ای از امید.......روزی درو میکنند یک انبار انتظار......؟؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟ 12)کلبه ای که صاحبش قلب تو باشد.....پلاکش باید حتما عشق باشد......بنایش اگر اجازه دهی من باشم. 13)خشت خشت بنایت را با مهر تکمیل خواهم کرد....اشکت را میخواهم.....تا بسازم با ان اشیانه ی زیبایمان را/ 14)تولدت مبارک.......پلاک تو اسم زیبایت است بر گردنم.....چه لذتی دارد ......همیشه به قلبم نزدیکی. 16)همه جمع بودند و میخندیدند به تنهایی ام وپلاکی از عشق که هیچ کس نگرفت....حالا خود تنها مانده به دنبال پلاک من/ 17)خدایا دلی ده که ببخشم انکه زخم زد رفت.....انکه خندید و رفت/ 18)سازت را کوک کن .......جدا شدنمان تا اخرین نفس طول میکشد...........کوکش کن ناقوس مرگ/ 19)نادان از کودک فال فروش اینده اش را طلب کرد.......کودک خندید بر تفکر نادان .......و سیر کرد خود را به سبب نادانیش/ 20)کلاغ قارقار کرد....هر دمی.......عاقل تفکر کرد بر احوالش هر نفسی/ 21)گفتی تنت بی نام از من است/گفتم پلاکم باشد به گردنت/

نظرات شما عزیزان: